اصل گرایی
در مسیر موفقیت، اصل گرا باشیم...
یکی از مهمترین دغدغههای اصلی انسان، از پیدایش تا کنون، رسیدن به اهداف و تصورات ذهنی خودش هست. اهدافی که بعضا ممکن است در تداخل و حتی تضاد با یکدیگر، موجب سردرگمی و بعضا انتخاب اشتباه میشود. حال سوال این است چگونه ممکن است هدفی را انتخاب کرد، برای آن جنگید، به آن دست یافت، اما در نهایت، با تمام موفقیتها و دست آوردهای مثبت، احساس رضایت نداشت و یا حتی برایمان ایجاد احساس پشیمانی کند؟!
فرض کنید مدیر یک شرکت بزرگ هستید و حدود دو سال است برای عقد یک قرارداد کاری در حال مذاکره و تلاش هستید و تمام آینده این شرکت و کارمندانش به این قرارداد بستگی دارد. از سوی دیگر جلسه نهایی مذاکرات مصادف با به دنیا آمدن فرزندتان میشود. حال باید انتخاب کنید که کدام برای شما ارجحتر است؟ در هر دو گزینه اهمیت فراوان وجود دارد و خاصیت تکرار نشدن.
اینجا مفهوم انتزاعیِ آشنایی شکل میگیرد که بعضا با عناوینی “دو دلی” یا “عدم قطعیت” هر روز با آن مواجه هستیم؛ عدمقطعیت، دودلی، یا شک و تردید در انتخاب نشان دهنده آن است که اساسا اهداف و ارزشها در درون ذهن ما طبقهبندی نشدند ویا حداقل توهم این را داریم که دارای نظام ذهنی هستیم.
کمی دقیقتر به فلسفه انتخاب نگاه کنیم؛ اساس انتخاب بر مبنای داد و ستد است. یعنی بابت هر دستآوردی باید هزینهای داد. این هزینه شامل وقت، ارتباطات، پول و یا حتی یک لحظه تکرار نشدنی است. شاید برخیها بگویند پول آنقدر هم مهم نیست! اما اگر به روند کسب درآمد خوب بنگریم، حاصل تک تک لحظاتی است که ما آموزش دیدیم، تلاش کردیم، در ترافیک ماندیم، استرسهای متعدد متحمل شدیم تا به مبلغی دست یابیم… پس اتفاقا پول و اینکه چگونه آنرا هزینه میکنیم بسیار مهم است.
پس یکی از ارکانی که میتواند به ما قدرت انتخاب دهد، بررسی دقیق هزینههایی تحمیلی آن انتخاب، و مقایسه آن با دستآوردهای ناشی از آن است؛ البته با این علم که قطعا نتیجه هیچ انتخابی را نتوان تغییر داد! شاید بگوئید اینگونه نیست اما من بدون شک به شما میگویم که هیچ بازگشتی در انتخاب وجود ندارد. شاید بتوان نتیجه آنرا تغییر داد اما دقت داشته باشید که این تغییر نیز خود یک انتخاب جدید با هزینههای جدید است.
در اغلب جلسات مشاوره و در انتهای جلسه، از مراجعه کننده یک سوال میپرسم، “چقدر پول به شما بدهم که مرا به ابتدای جلسه برگردانید تا روند گفتوگو را تغییر دهم؟!”
اکثرا بهت زده یا با پوز خند میگویند
“شوخی میکنی؟” یا “این چه سوالیه؟” یا “معلومه که نمیشه زمان را به عقب برگرداند…” بعد برایشان میگویم که این تنها یک مثال ساده است از اینکه تکتک انتخابهای ما هستند که مسیر زندگی ما را تعیین میکنند، بدون آنکه بتوانیم برای اصلاح آنها به عقب بازگردیم.
به مثال قبل مجددا فکر کنید؛ شما ترجیح میدهید کدام را انتخاب کنید؟
در یکی از مهمترین لحظات زندگی در کنار همسر و خانواده شاهد به دنیا آمدن فرزند خود باشید یا یکی از مهمترین جلسات کاری زندگیتان شرکت و آینده خود، خانواده و صدها کارمند دیگر را تامین کنید؟
یک مرد از طبقه متوسط اما دارای روابط خانوادگی بینظیر باشید یا یک مرد ثروتمند و به نام اما با روابط خانوادگی ضعیف و پر تنش؟
شاید بگوئید این مثال خیلی انتزاعی و سختگیرانه است… اما واقعیت این است که واقعا زندگی همین است. همینقدر انتزاعی، همینقدر بیرحم، همینقدر تکرار نشدنی و همینقدر حراس انگیز.
اگر در جواب سوالات بالا در ذهنتان دو دلی و عدم قطعیت وجود دارد یعنی شما هم دارای یک ذهن هدفمند، با اهداف طبقهبندی شده نیستید! اشتباه نکنید، ما به دنبال تقابل خوب و بد، نیک و شر، سیاه و سفید نیستیم.
اساس اصل گرایی یک عبارت است :”انتخاب قاطعانه”
انتخابی که در جواب آن بگوئید “بله با کمال میل، حتما”
در واقع اصل گرایی به ما میگوید آنچنان اهداف و خواستههایتان را در ذهنتان دسته بندی کنید که دچار سردرگمی در انتخاب نشوید… با مثالی دیگر این مفهوم را توضیح میدهم.
فرض کنید به یک سخنرانی دعوت شدهاید…
آیا مردد هستید؟ آیا باید کارهایی را جابجا کنید تا بتوانید زمان مناسب شرکت در جلسه را ایجاد کنید؟ آیا بین رفتن به جلسات هر روزه باشگاه و رفتن به جلسه سخنرانی مردد هستید؟
اگر چنین دغدغههایی دارید پس جلسه سخنرانی را قبول نکنید و به باشگاه بروید!!! دقیقا به همین واضحی.
اصل گرایی به دو جواب کاملا واضح منتج میشود:
– قطعا بله
– قطعا خیر
اصل گرایی این خاصیت را دارد تا شما را در مسیر اصلی نگهدارد و شاخ وبرگهای اضافی زندگی را هرس کند. با اصل گرایی شما متوجه میشوید که مسیر اصلی شما برای رسیدن به هدف اصلیتان چیست… اصلگرایی مثل یک خطکش به روند زندگی شکل و مسیر میدهد. بدون اصلگرایی قطعا درگیر حواشی خواهیم شد که ما را هر لحظه از نیل به اهداف اصلی دور میکنند.
اصلگرایی یعنی شناسایی اصل زندگی و گفتن “نه” به هرچه غیر از آن.
اصل گرایی این خاصیت را دارد تا شما را در مسیر اصلی نگهدارد و شاخ وبرگهای اضافی زندگی را هرس کند. با اصل گرایی شما متوجه میشوید که مسیر اصلی شما برای رسیدن به هدف اصلیتان چیست… اصلگرایی مثل یک خطکش به روند زندگی شکل و مسیر میدهد. بدون اصلگرایی قطعا درگیر حواشی خواهیم شد که ما را هر لحظه از نیل به اهداف اصلی دور میکنند.
اصلگرایی یعنی شناسایی اصل زندگی و گفتن “نه” به هرچه غیر از آن.
احتمالا سوال اساسی این هست که “چطور اصلگرا باشیم؟”
اصلگرایی از نظر مفهومی خیلی پیچیده نیست اما وقتی صحبت از اجرایی شدن آن میشود، متوجه میشویم که این موضوع در عین سادگی بسیار پیچیده است. نظام مند شدن زندگی منوط به نظام مند شدن ذهن است. برای اینکار اغلب چند مرحله را توصیه می کنم؛
- با خود رو راست باشید
این یعنی واقعا ارزشها و ضد ارزشهای خود را مشخص کنید. مجددا تکرار میکنم بحث بر سر تقابل خیر و شر نیست! تنها با خود صادق باشید. تکلیف خودتان را با خودتان معین کنید. پول را بیشتر میخواهید یا خانواده؟ این یک سوال انتزاعی است اما واقعیت آن است که در انتخاب همین اولویتبندیهاست که مسیر شما را تعیین میکند. شاکله ذهنی شماست که تعیین کننده آن است که چند ساعت، چند روز یا چند سال آینده کجا ایستادهاید. حتما این مثال را شنیدهاید که با یک چاقو هم میتوان ناجی شد هم قاتل! یک ارتباط مستقیم بین آنچه میخواهید، آنچه میشوید و چه ارزشهایی دارید وجود دارد. اگر اخلاقیات در ارزشهای شما وجود نداشته باشد، قطعا برای کسب درآمد با یک چاقو، تبدیل به یک قاتل یا بزهکار میشوید تا یک جراحِ ناجی! واقعا چه میخواهید؟ شهرت؟ به چه قیمت؟!
- اهداف را مشخص و اولویت بندی کنید
یک لیست کامل و دقیق از اهداف مختلف خود تهیه کنید، آنها را از نظر بازه زمانی دسته بندی کنید. لیست خود را مرور کنید و روند پیشرفت خود را مدام تحت نظر داشته باشید. یاد بگیرید که توان حذف کردن داشته باشید… وگرنه همچنان درگیر شاخ و برگ های هرس نشده زندگی خواهید ماند.
- درست انتخاب کنید
از شاخ و برگهای اضافه بپرهیزید و فقط بر اصل آنچه میخواهید تمرکز کنید. درست و قاطع انتخاب کنید.
میلاد باری پور
با نگاهی به کتاب Essentialism
مطالب زیر را حتما مطالعه کنید
دریافت جریمه به جای تخریب بنا
ماده 100 قانون شهرداری ها
تحلیل ماده 66 قانون تامین اجتماعی در حقوق مهندسی
ملک مناسب قرارداد مشارکت در ساخت
ابطال پایان کار ساختمان
مفهوم برند
1 دیدگاه
به گفتگوی ما بپیوندید و دیدگاه خود را با ما در میان بگذارید.
اصل گرایی بایستی در تمام مراحل زندگی ما باشد چه در مورد کار چه در مورد زندگی مشترک چه در جامعه .
دور شدن از افکار و اشخاص منفی .مثبت گرایی هم به نظر من میتواند در اصل گرایی وجود داشته باشد .
کار و عملی را که انجام میدهیم را دوست داشته باشیم .قاطعانه و بدون ترس تصمیمات خود را جامع عمل بپوشانیم . از تجربیات خود برای تصمیمگیری در اینده استفاده کنیم .زمان بندی رو رعایت کنیم .چه در محل کار و چه در زندگی روزمره .